#اصطلاح‌شناسی_سیاستگذاری_عمومی

سیاستگذاران کف خیابان!

✍️ولی‌اله وحدانی‌نیا (دانش‌آموخته سیاستگذاری عمومی)

مایکل لیپ‌اسکی در کتاب مشهور خود «بوروکراسی سطح خیابان: معضلات فرد در خدمات عمومی» (۱۹۸۰) به بررسی نقش کارکنان خط مقدم خدمات عمومی می‌پردازد که وی آن‌ها را «بوروکرات‌های سطح خیابان» نامیده است. این افراد، از جمله معلمان، پلیس‌ها، مددکاران اجتماعی و وکلای حقوقی، به طور مستقیم با شهروندان در تعامل هستند و در اجرای سیاست‌های عمومی اختیار قابل توجهی دارند. لیپ‌اسکی استدلال می‌کند که این کارکنان نه صرفاً مجریان سیاست، بلکه در واقع سیاست‌گذاران خرد هستند، چرا که در عمل و در مواجهه با شرایط خاص هر مورد، سیاست‌ها را تفسیر و اجرا می‌کنند.

کتاب لیپ‌اسکی نشان می‌دهد که بوروکرات‌های سطح خیابان با حجم بالای پرونده‌ها، اهداف مبهم سازمانی و منابع ناکافی مواجه‌اند. این شرایط همراه با اختیار گسترده آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های روزمره، باعث ایجاد شکافی میان سیاست‌های رسمی و اجرای واقعی آن‌ها می‌شود. برای مدیریت این چالش‌ها، بوروکرات‌ها روش‌هایی مانند تخصیص منابع محدود، غربالگری درخواست‌ها و ساده‌سازی تعاملات با مراجعان را به کار می‌گیرند که گاهی ممکن است به نفع مراجعان تمام شود اما اغلب موجب انحراف سیاست‌ها از اهداف اصلی می‌شود.

لیپ‌اسکی همچنین به محدودیت‌های کنترل مرکزی بر رفتار بوروکرات‌های سطح خیابان اشاره کرده و پیشنهاد می‌دهد که برای افزایش پاسخگویی، باید ساختارها و زمینه‌های کاری آن‌ها اصلاح شود. وی تأکید می‌کند که دریافت‌کنندگان خدمات باید به‌عنوان شهروندانی با حقوق کامل دیده شوند، نه صرفاً مشتریانی که باید فرآیندهای اداری را طی کنند.

این اثرکلاسیک، که به‌عنوان یکی از پایه‌های نظری رویکرد «از پایین به بالا» در تحلیل سیاست‌گذاری شناخته می‌شود، تأثیر گسترده‌ای بر مطالعات سیاست‌گذاری عمومی داشته است و همچنان درک عمیقی از چالش‌های اجرای سیاست‌های عمومی ارائه می‌دهد.

https://www.jstor.org/stable/10.7758/9781610447713