تجزيه و تحليل اهداف، سیاست­ها و راهبردهای برنامه 5ساله پنجم ج اا

(مسأله سلامت در ایران)

 

با توجه به نبود داده­ها و منابع اطلاعاتي قابل اعتماد و استناد، كه خود ريشه در ضعف‌هاي نظام برنامه ريزي عملياتي موجود دارد، اظهارنظر روشن درباره تحقق اهداف اعلامي و مورد نظر برنامه پنجم در بخش بهداشت و درمان کشور ممكن نمي‌باشد. از طرفی، گذشته از عدم تامين اعتبارات مورد نياز برنامه، آسيب شناسي و پي‌جويي علل و عوامل اجرايي نشدن كامل سياست‌ها و راهبردهاي پيش بيني شده در اين برنامه، نيازمند وقت و حوصله زیادي است كه در اين مجال نمي‌گنجد.

شاید مهمترین نکته قابل توجه در تحلیل برنامه پنجم کشور، مباني و ديدگاه‌هاي نظري حاكم بر مسائل سلامت در این برنامه باشد :

1.       ديدگاه زیست-پزشکی حاكم بر مسائل«سلامت» در ایران، که بیماری را نوعی فرآیند نابهنجارِ جسمی و عامل آن را نوعی هویّتِ بیماری­زا می­داند، سبب شده تا اهداف، سياستها و راهبردها، صرفاً محدود و متمرکز بر دو دسته اقدامات بهداشتي و درماني شود، حال آنكه، مسائل سلامتي افراد و خانواده هایشان و اينكه آنان سالم باشند يا بيمار و اگر بيمار یا مصدوم و مجروح شدند دركجا، چگونه و در چه سطحي مي‌بايست خدمات دريافت كنند)، حاصل و برآیند كوشش‌ها و اقدامات تمامی سطوح و حوزه­هاي سیاست­گذاری، برنامه ريزي و اقدام در کشور است؛ بطوريكه، شبکه‌ای از سیاستها و اقدامات بین بخشی و فرابخشی در بین و درون تمام بخش‌های کشور، برای تحقق اهداف سلامت لازم است(مهندسي اهداف، سياست‌ها، و راهبردها در دو جهت عمودي وافقي).

2.       در ديدگاهی جامع و شامل، هدف‌گذاري، سیاست گذاری و اتخاذ راهبردهاي سلامت در کشور باید فراتر از برنامه‌ريزیهاي بهداشتي-درماني صِرف، و مبتنی بر فهمی از آنچه که تاثیرات عمده­ای بر روی سلامت دارند، باشد؛  رویکردي كه به تمركز بر «مؤلفه های تعیین کننده‌های سلامت» معروف است؛ يعني برنامه‌ريزي و كار كردن بر روي آن زنجیره علّی‌اي كه؛ از فاکتورهای عمده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی تا عوامل بیماریزا را در بر می‌گیرد و علت ناخوشی و بیماریها را نه فقط در افراد، بلكه در «زمينه زندگي و كاري» آنها پيگيري كرده و با آن برخورد مي‌كند.

3.       بنابراین، بر پایه تئوری تعیین کننده های سلامت؛ سلامت موضوعی محدود به سیاست‌ها و اقدامات وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی کشور نمی‌شود، بلکه، «سلامت» يك مسألهِ سیاستیِ فرابخشی است؛ آنچه مسلم است سلامت افراد جامعه و خانواده‌هاي آنان، حاصل و برونداد کنش/ همکنش تمامی بخش‌ها و حوزه‌هاي سیاستگذاری در کشور است. بطوریکه، در سطحی استراتژیک؛ اهداف سلامت کشور بايستي در همه سیاستگذاری‌ها و راهبردهاي تمامي بخش‌هاي برنامه­ریزی در برنامه­های 5ساله کشور پيگيري گردد؛ لازم است تا طيفي از مداخلات سياستي از تغییرات ساختاری درازمدت گرفته تا توسعه شرایطِ زندگی وکاری، تقویت حمایت‌هاي اجتماعی و خدمات بهداشت و درمان برای افراد و خانواده­هايشان، و توجه بر سبك زندگي(نگرشها و عادات تاثيرگذار) افراد و خانواده‌ها در دستور كار قرار گيرند.

به قول حکیم نظامی گنجوی:        سلامت در اقلیم آسودگیست        کزین بگذری جمله بیهودگیست