رهیافت تجربی در سیاستگذاری عمومی؛ راه حل سلیقه ای
رهيافت تجريهاي:
در اين رهيافت تجربههاي شخصي سياستگذار يا سيستم سياستگذاري راهنماي عمل قرار ميگيرد. راهبرد تجربهاي، راه را براي اعمال سليقه شخصي سياستگذار باز مينمايد و به سوابق اجرايي، تحصيلي، خصلتهاي روحي، رواني و گاه منافع شخصي وي متكي است. «سيستمي» كه از اين طريق به شناسايي و انتخاب راه حلها مبادرت ميورزد، معمولاً غير قابل پيشبيني بوده، دچار نوعي آشفتگي و هرج و مرج است. ظاهر آراستهي چنين مجموعهاي زمينه را براي نامگذاري آن تحت عنوان «هرج و مرج سازمان يافته» فراهم ميكند رهيافت تجربهاي كه در فقدان يك فرهنگ عمومي و مشترك مديريتي، در بين مديران و در فقدان يك سيستم سامانيافتهي سياستگذاري عمومي شكل ميگيرد و عامل نابساماني سياستهاي عمومی و در نتيجه موجب ضعف اقتدار دولت خواهد شد كه در نهايت بيشترين آسيبها را به مباني مشروعيت و اقتدار سياسي حاكم، وارد خواهد كرد.1 اگر رهيافت تجربهاي در فضايي اعمال شود كه مديران جامعه از فرهنگ مشترك مديريت برخوردار باشند، ميتواند عامل پويايي مديريتهاي عمومی باشد. فرهنگ مشترك مديريتي ميتواند ارتباطهاي بين مديران را تسهيل نموده، تعامل و تفاهم و همراستايي آنها را به ارمغان آورد.
طبيعي است در جوامعي كه براي مدتي از ثبات سياسي، اجتماعي و سياستگذاري طولاني برخوردار نبودهاند، سخن گفتن از وجود فرهنگ مديريتي همگون و مشترك، سخن گزافه است. فرهنگ مشترك مديريت در بين مديران يك جامعه تنها در سايه ثبات سياسي و سياستگذاري و نيز دوام ارتباطها و تعاملهاي فكري و اجتماعي بين نخبگان و به ويژه ديوانسالاران شكل ميگيرد.
بعنوان مثال تعارضها و تفاوتهاي فكري، فرهنگي و سياسي بين مديران فرهنگی، زمينهي هر گونه ساماندهي كلي فرهنگي را از بين ميبرد و جامعه را دچار تناقض ئ خلأ تئوريك در الگوهاي فرهنگي ميگرداند و اين خود راه را براي بيهويتي، فقر شخصيتي و فساد باز مينمايد. در واقع سياستگذاري عمومي، اعمال اقتدار دولت در قالب مقررات، قواعد و بايد و نبايدهاي حقوقي است. دولت به نمايندگي از تاريخ و هويت ملي و به نام ارزشهاي ملي، به اعمال سياستهاي فرهنگي مبادرت ميورزد و به انواع خاصي از خرده فرهنگها و محصولات فرهنگي و تعاملهاي فرهنگي مُهر تأييد ميزند و انواع ديگري را مورد بيمِهري قرار ميدهد. اصولاً در چنين وضعيتي دولت عليالاصول نماينده هويت و شخصيت فرهنگي جامعه است. فرهنگ و قدرت در هم ميآميزند و در سياستگذاري فرهنگي تجلي مييابند. باز بودن راه تجربهها و سليقههاي شخصي در سياستگذاري فرهنگي و تكثر، تضاد و ناهمگوني اين تجربهها، پايههاي اقتدار فرهنگي و شخصيتي جامعه را مضمحل مينمايد.
منبع:
کتاب روش سیاستگذاری فرهنگی دکتر اشتریان
سپاس الطاف بیکران و عنایات علی الدّوام حضرت حق: باشد که خدای مهربان افتادگیم بخشد به میوه کمال علم. (بهار 1387)